برای پدرها
شاید بنظر خیلیها برای نوشتن در مورد پدر دیر باشد اما نیست برای منی که پدری مهربانتر از هر پدری داشتم که مهربانیش به لطافت گلها بود وخوبیهایش به همگان برایم مهر تائید بود ودوستیش اخر هر رفاقتی پدری که هرگز زمستانها یادش نمی رفت من عاشق گل نرگسم وبا یک بغل گل سراغم می امد دوستت دارم پدر خوبم بدان بیاد ان موقعها هنوز ساعتت را تکان می دهم تا دوباره کار کند وقتی عقربه هایش تکان می خورد بوی تورا حس می کنم انگار کناریم انگار نه حتما کنارمی مثل همیشه یادت بخیر قهرمان کودکیم والگوی جوانی وپیریم همسر خوبم مرد بزرگ زندگیم وپسر نازم مرد کوچک زندگیم روز شما فرشته های مهربانی مبارککککک ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
0:09