یک ماهگی
نازنینم
یکماه از کنار هم بودنمان گذشت وچه زود رگذشت
البته شبها با بیتابی ودلدرد شما وروزها با شیطنتهای داداشی ازنوع غیرت وحسادت
دوبار ضربه خوردی یکبار با ماشین به دماغت زد بار دیگه با دست خط کشید تو پیشانیت
چیزای دیگه هم مثل لگد زدن بغل کردن از کمر فشار دادن محکم دست هم بوده
بهر حال به خیر گذشته تا الان
وماهم این وسط کم عصبانی نشدیم دروغ چرا وگاهی هم خسته
اما هر کی خربزه می خوره پای لرز شم می شینه
ومهمتر از همه وزنگیری عالی بود ماشالا یک 1600گرم اضافه کرده بودی ازاین بابت خوشحالم
داداشی هم رنگها را به انگلیسی میگه وچندتا حیوان را
از کتاب خوندن خیلی خوشش میاد تو فکر بازیهای جدید براش هستم
ایشالا سالم وسرزنده باشید همیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی