پرنس دانیالپرنس دانیال، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره
پرنسس بنیتاپرنسس بنیتا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

ما چهار نفر

جایت خالی مامانم

اشک امانم را نمی دهد چرا رفتی سوال بزرگی هست که تا ابد بی جواب خواهد ماند یادت برای همیشه در قلبم می ماند دیگر نمی دانم کجا بروم دلم برایت خیلی تنگ شده بیش از هر زمان  دیگر اصلا نمی دانم چه بنویسم  مثل گمشده دربیابان می مانم سرگردانم  وحیران فرشته مهربانی  به همان قرانی که خواندی بعدش خاموش شدی  از همانجا هم هوایمان را داشته باش برایمان دعا کن مثل همیشه   هرگز خوبیهایت   مهربانیت  و.........از یادم نخواهد رفت ...
18 بهمن 1392

یلدا

کوچولوی مهربانم زندگی رسم خوشایندی است شاید هم پراز رسمهای خوشایند هست مثل یلدا تولد دقیقه بیشتر برای با هم بودنمان مثل دقیقه دقیقه  باتو بودن یلدای عمرت همیشه طولانی دوست دارم ای فرشته مهربانی توشیرین ترین هندوانه  عمرمنی توهمان بادام خوشمزه هستی که دوست دارم هرروز بخورمت نینی کوچکم تونیز مثل فندقی می مانی که هرروز منتظرم تا بگذرد این ایام  از پوسته خود جدا گردی   تاخیرم علتی دارد که خود به آن آگاهی ...
4 دی 1392

امان از سرما

عزیزکم سلام   حال که دارم این مطلب می نویسم شما به شدت سرما خوردی وسرفه های بدی میکنی   ومن دیگه کلافه  شدم چون دکتر گفته ویروسی وبهتره با درمان خانگی ومایعات رفع بشه   البته بگم که از من گرفتی من 10 روز داشتم دوروز خوب شدم ودوباره قصه تکرار شد با این   تفاوت که شماهم سرما خوردی وحالا هم بابا داره می گیره خدا بخیر بگذرونه   الهی مریضیت نبینم که وقتی گریه میکردی دلم ریش میشد وخودم هم پا به پات  گریه می کردم     خدایا همه بچه های مریض راشفا بده ...
24 آذر 1392

نگاهی به گذشته

عسلکم خیلی چیزا را ننوشتم یا یادم رفته بود یا گذاشتم برای بعد مثل اعلام حضور شما به بابایی سیسمونی خریدن کارای بامزه شما نحوه زایمان   بزودی به محض اینکه عکسا بدستم برسه همه را می نویسم ولو اینکه با خاطرات نینی  یکی بشه هیچ اشکال نداره فقط بدشد که با تغییررایانه عکسا رفت سعی خودم میکنم زود برگردم ...
24 آذر 1392

کارای شما

ناناز خوب ومهربونم اومدم یه کم از علاقمندیهای شما توضیح بدم شما حسابی به نقاشی علاقه داری اوایل که مداد می دادیم دستت با خودکار عوضش می کردی حالا هم یه کم مدادرنگی دوست داری بیشتر با خودکار نقاشی میکشی اول فقط خط می کشیدی اما الان مهارت خوبی پیدا کردی چشم دماغ وگردی صورت را میکشی ویا بیضی میکشی با یه عالمه دایره زیرش که اینا یعنی ماشین کلماتی مثل بابا-مامان-دانیال-سمیرا-حمیدرا تا مینویسیم می خونی اگر جای انگلیسی نوشته شده باشه سریع میگی abc خیلی خیلی زیاد کامیون تریلی لودر و... علاقه داری تاعکسش می بینی میگی برای من می خری وخیلی کارای دیگه الان دیگه خسته شدم الهی همیشه عمرزنده وپاینده باشی ...
28 آبان 1392

تولد تولد

نازنینم بهترینم عزیزترینم آنروز که تو آمدی بودنمان رنگ گرفت عشقمان معنا شد تولدت با یه دنیای عشق  مبارککککککککککککک خوشکل من وبابا خیلی خیلی دوست داریم ایشالا تولد120 سالگیت برات جشن بگیریم یه خبر خوب دیگه اینه که..... جمع ما داره چهار نفره میشه ایشالا وشما هم با تمام عشق میای شکمم بوس می کنی قربون قد وبالات برم نفس من اگر هم می بینی دیر تبریک میگم بخاطر اینه که تولد شما با تاسوعا یکی بود دلم رضا نمی داد توی یه همچین روزی بیام تولد تبریک بگم البته برای شما مناسب با ماه قمری که دنیا امدی یعنی شب عید غدیر یه تولد مناسب گرفتم که هنوز عکساش بدستم نرسیده بعدا ضمیمه خواهد شد ...
27 آبان 1392

یا عبدالله حسین(ع)

سلام نفس مامان ازاینکه دوباره مطلب گذاشتن به تاخیر افتاد معذرت میخام اما چیکار کنم با مریضی که همه وقتمانم را گرفت وهمچنان ادامه  دارد بهر حال من الان دارم از خونه  مادر برات می نویسم   باز محرم امد وشور وعشق حسینی محله وکوچه ها را فراگرفت به عاشقان ودلدادگان حسینی این ایام تسلیت باد ...
17 آبان 1392

یاد روز حافظ

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید                                                  که زانفاس خوشش بوی کسی می اید ا ین روز عزیز به همه  دوستدارانش از هر قشر وگروهی تبریک میگم   این روز برای من خیلی عزیزه چون حافظ دوست دارم چون من وهمسرم کنار هم قرار گرفتیم وامسال یه خبر خوب بهمون رسید بعدا درمورد خبر مفصل خواهم نوشت ...
22 مهر 1392

شیرین جوابی

نازنینم ا خه من چیکار کنم بس که عین عسل شیرینی امروز بهت میگم بیا شعر اقا پلیسه رابخونیم نگاهم میکنی من شروع می کنم شبا که ما شما میگی :می خوابیم اقا شما میگی:پلیسه بیداله بعد خودت جواب میدی چه فایده که بیداره ماشالا به شما که من کم میارم   تو عزیزدلمی الهی فدای ژست گرفتنت بشم ...
18 مهر 1392

شیرن زبونی شما

عسلکم روزت مبارکککککککککککککک این روزها در حال از پوشک گرفتن شما هستیم و خداراشکر نتیجه رضایت بخش بوده دیروز صبح تو ماشین بهت گفتم:مامان اگر دیش داشتی بهم بگیا   شما بی درنگ جواب دادی .اس ام اس می زنم  قیافه من اینطوری بود بعد جواب شما یعنی دلم می خواست محکم بغلت کنم ماشالا بهت گل نازم عاشقانه دوستت داریم     درضمن دوستان عاجزانه ازتون می خوام برای کودک دوساله که با مرگ دست وپنجه نرم می کنه دعا کنید         ا ...
17 مهر 1392